وبلاگ شهدای دانش آموز الگوی نوجوانان نوشت:

یکشنبه 1391/01/06

بسم الله الرحمن الرحیم

"و من طلبنب وجدنی و من وجدنی عرفنی...."

"هر کس مرا طلب کند خواهد یافت و هر کس مرابیابد خواهد شناخت و هر کس مرا بشناسد عاشقم خواهد شد و آنکه عاشقم شد من نیز عاشقش شوم و هر کس که عاشقش شدم می کشم او را و آنکه من او را بکشم خون بهایش بر من واجب است پس من خود خون بهای او خواهم بود ..."

سپاس فراوان خداوند یکتا را که ما را آفرید و به ما درس چگونه زیستن و چگونه مردن آموخت و با سلام به پیشگاه اختر تابناک ولایت و امامت مهدی موعود (عج) و سلام برنائب بر حقش امام امت و سلام و درود بی پایان بر تمامی رزمندگان اسلام که با نثار خونشان نهال انقلاب اسلامی را آبیاری می نمایند.

خدایا بارلها خودت شاهدی که من هیچ نوع مقصدی جز دفاع از قانون اسلامی خودت ندارم و این راهی که من انتخاب کرده ام راهی است که امام حسین (ع) این راه را پیموده و علی اکبر پیموده، عباس دلاور پیموده، کلیه شهیدان از صدر اسلام گرفته تا اکنون پیموده اند پس خون من از خون بقیه شهدا که بهتر نیست لذا از درگاه ایزد منان تقاضای شهادت در راه ستایش تو را دارم.

من محمود ناظری فرزند علی اکبر بر اساس مسئولیتی که بر عهده من بود که از حریم اسلام دفاع نمایم راهی جبهه های حق علیه باطل شدم تا از مرزهای سیاسی اسلام دفاع کنم. امید است که خداوند مرا ببخشد و لحظه ای من را به خود وانگذارد و ضمن عفو و بخشش از کلیه دوستان و همشهریان امید است خداوند عبادت همگی را در راهش قبول بفرماید و امیدوارم که خداوند به شما پدر و مادر عزیزم صبر عنایت فرماید.

پدرجان من عقیده دارم به فرموده اماممان و روح خدا، اگر بکشیم یا کشته شویم در هر دو حال پیروزیم.

من زندگی زیر بار ظلم را قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ را بر این زندگی ترجیح می دهم.

به من الهام شد که به آرزوی دیرینه ام، شهادت، خواهم رسید اما افسوس می خورم که 18 سال از عمرم می گذرد و هنوز اندر خم یک کوچه ام.

پدر عزیزم، درود خدا برتو باد که با امضای رضایت نامه ی من در حقیقت شهادت نامه ام را امضا کردی.

در پایان مقداری حساب با برادران داشتم که اسامی آنها را یادداشت کرده ام، تصفیه نمایید.

یک ماه هم روزه قرض دارم امید است قضایش را بدهید.

دیگر عرضی ندارم.