قرارگاه وبلاگی دانش آموزان استان مرکزی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

زندگی نامه شهید چمران

بِسْمِ‏الله الرََّّحْمنِ الرََّّحیمِ

من‏المؤمنین‏رجال‏صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی‏نحبه و منهم من ینتظر و مابدلوا تبدیلا.

«قرآن کریم- الاحزاب آیه23»

سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، ‌از شیر بیشة نبرد و عارف شب‏های قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران بسیار سخت بلکه محال است.

سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالک‏اشتر جنوب لبنان و حمزة کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمی‏توان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم نمایئم، که مردان و رهروان راه علی(ع) و حسین(ع) را با این کلمات مادی و معیارهای خاکی نمی‏شود توصیف نمود و سنجید.

این مروری است گذرا و سریع، بر حیات کوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران.

تـولد:

دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.

تحصیـلات:

وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشتة الکترومکانیک فارغ‏التحصیل شد و یک‏سال به تدریس در دانشکدة‌ فنی پرداخت.

وی در همة دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات‏علمی در جمع معروف‏ترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا برکلی- با ممتازترین درجة علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.



ادامه مطلب...
۳۱ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اهل قلم

خدا ما را طلبیده

وبلاک فتح الفتوح نوشت

چند ساعتی بود که ارتباط با خط مقدم قطع شده بود...
حاج همت به من گفت: حالا هی نیرو از این طرف می فرستیم که برود و خبر بیاورد ولی هرکس رفته برنگشته!!!
یک سه راهی به نام سه راهی مرگ بود که هرکس می رفت محال بود بتواند از آن عبور کند. 
حاج همت به مرتضی قربانی- فرمانده لشکر25 کربلا- گفت: یکی دو نفر را بفرستند خبر بیاورند تا ببینم اوضاع چه شکلی است. 
قربانی گفت: من هیچکس را ندارم، هرکس را فرستادم رفت و برنگشت. 
حاجی سری تکان داد و راه افتاد سمت جزیره؛ قبل از راه افتادن جمله ای گفت که هیچوقت یادم نمی رود:
" مثل اینکه خدا ما را طلبیده"...

در حالی که به عقب برمی گشتم در سه راهی چشمم به پیکر شهیدی افتاد که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز از بدن قطع شده بود.
چند روز قبل حاج عبادیان مسئول تدارکات لشکر یک دست لباس به حاج همت داده بود و ما از روی همان لباس توانستیم حاجی را شناسایی کنیم و پیکر مطهر ایشان را به تهران بفرستیم.
آری حاج همت همچون اربابش حسین(ع) بی سر به دیدار معبودش شتافت


۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اهل قلم

**غیبت این دانش آموزان موجه است**


وبلاگ آخرالزمان انتظار مهدویت نوشت:
 **غیبت این دانش آموزان موجه است**


زندگی زیباست،
اما شهادت از آن زیباتر است….
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلکــــ
شادی روح مومنین و مومنات و قلب نازنین امام زمان(عج) صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۹:۵۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
اهل قلم

شرمندگی تا چه حد؟؟؟

 شرمندگی تا چه حد؟؟؟




در آغوش گرفته اند و می آیند ، آرام و آهسته... صدای استخوان ها، درد را بیشتر میکند

بغض ها سنگین میشوند...

آنقدر این حجم کوچک سنگین میشود که قافله را به زانو می اندازد...

هنوز که هنوز است در مقابل استخوان های بی سر شما لال مانده ام و در زنجیر بی پلاک

چقدر گمنامی خودتان را به رخمان میکشید...؟

منبع: شهید گمنام

۰۹ مهر ۹۲ ، ۰۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
اهل قلم